راجب تصمیمی که گرفتم باهاش صحبت کردم
علت خیانتش رو پرسیدن گفت خودم هم نمیدونم چرا اینکارو کردم انگار طلسم چ جادو شده بودم
و گفت من گوه خوردم و غلط کردم واقعا حرفی نمیتونم بزنم هرکاری کنی و هرچی بارم کنی حق داری
و من هم گفتم نمیتونم فراموش کنم و تصمیم به طلاق دارم
گفت اگه بخوای طلاق هم بگیری حق داری ولی بدون همیشه خواستمت و اگه کاری کردم از لاشی بودن خودمه و تو همیشه بهترین و مهربون ترین آدم زندگیم بودی و بهتر از تو برای من پیدا نمیشه
خلاصه گفتم سند ازدواجمون رو بیار میخوام دادخواست طلاق بدم
گفت برات میارم و حتی اگه بخوای جدا بشی و من رو نبخشی حق داری ،اما اینو بدون اگه دادگاه رفتی و اقدام به طلاق کردی دیگه هیچ راه برگشتی برای زندگیمون نیست،من گند زدم به زندگیمون لطفا تو خرابش نکن ...
نظرتون وین