دوستم امشب حسابی دردو دلش گل کرده بود
میگفت مادرشوهرش یه بار تو روش برگشته گفته به دخترام گفتم دردتونو به هیچکس نگید به خصوص به زن برادراتون چون اسرارتون دیگه اسرار نمیمونن و حرفتون خونه به خونه میگرده.
میگه منم با اینکه انقدر باهاشون خوب بودم که حد نداشت ولی دلم شکست که مگه من چیکارتون کردم اینطوری میگید ولی بعد تو دلم گفتم به جهنم. اسرار دختراتو به ما نگو غصه ی شوهرم کمتره راحت تر زندگی میکنیم.
هستید باقیشو بگم؟