راحت نبود
تحمل
و صبوری
قطع کردم یه دفعه و کامل
فندکامو همه رو بخشیدم (کلکسیون داشتم) و توی این سالها دیگه فندک نخریدم به جز فندک آشپزخونه
کلکسیون سیگار خاص داشتم، بخشیدم
ویپ داشتم، دور انداختم
هر جایی حتی یه نخ سیگار مونده بود انداختم دور
توی دود سیگار نمیموندم (الان حتی بدم میاد و سرفهم میگیره)
استرس میگرفتم خودمو یه جور دیگه اروم میکردم نمیرفتم سراغ سیگار، با همسرم حرف میزدم و یه سری کار دیگه، ورزش اینا میکردم
برای سردرد اوایل قهوه میخوردم، بعدا قهوه رو هم کم کردم
همینا