استرس و اضطراب نذارم ولی واقعا وجود مون خیلی عجیبه
یعنی چی اصلا 😑😐 یهو کجا بودیم اصلا چجوری میشه یه موجود باشیم تو دو تا تیکه گوشت و استخون بعد حرف می‌زنیم و...
فق یکم وجود خدا ارومم میکنه ک اونم میرم قرآن میخونم میترسم
الان هنه میگن نه خدا که مهربونه ..
نگفتم مهربون نیس😐😐 ولی عجیبه
الان نیاین در مورد وجود خدا توضیحات ننویسین میگم خلقت ما عجیبه همین ، الان میان ی سری میگن اومدیم امتحان بشیم اونجا بریم بهشت و ...
ابن ربطی ب حرفم نداره یکم فکر کنید
اره میدونم چی میگی :)
منم این حس ترس رو داشتم
یهو عه خودم میام
میگم من کجام
من تواین دنیام
اصلا یه انگار برام تازگی پیدا می کنه
الان منم ترسیدم😂🫢
میفهمم چی میگی به عمقش که میری همه چیز ترسناکه از بسته شدن نطفه بگیییییر تا وقتی خاکمون میکنن من هروقت عمقی میشینم فکر میکنم روانی میشم
خب شما خودت ک همه فرضیه هارو میدونی جوابشم میدی چرا تاپیک زدی گل برو بخاب
وضو بگیر رو به قبله وایسا نیت کن و یه صفحه از قرآن رو رندم باز کن خودش جوابتو میده🥺🌱
تو نوجوونی خیلی اینجوری عمقی فکر میکردم
الان انقد درگیر زندگی و بچه داری شدم که اصلا به این چیزا فکر نمیکنم
این که گاهی میترسی نشون میده خلقت رو خیلی درست درک کردی
هر کس فقط یه ذره به دنیا فکر کنه واقعا هنگ میکنه
چی میگی داداش
از وقت خوابت گذشته 😂🙄
کی گفته ما تو دو تا تیکه گوشتیم
اگه تو اینجوری 7ب آره بترس از خودت
یه مدت احساس پوچی دیوونم کرده بود
من یمدت وسواس فکری اینو داشتم وحشتناک بوووود
هی میگفتم من کی ام ؟ خودمم ؟ از خودم میترسیدم . صدامو میشنیدم میگفتم الان این منم؟ تو اینه ب خودم نگاه میکردم یهو ترس شدددید
وای من از مردن میترسم فقط
ترسناکه ادمو میکنن تو خاک
میدونی ابن سینا میگه وجود ما حادث ذاتی هست یعنی ما قبل از اینکه واجب الوجود بشیم(به وجود بیاییم، جسم وماهیت داشته باشیم) وجود داشتم تو ذهن خدا بودیم ویه علت باعث شده که ما از حالت ممکن الوجود بودن دربیایم وبیایم رو این کره خاکی...
