2777
2789
کمه ؟ زیاده ؟ چطوریاس؟😂

راست میگه چقد کم حرفی😂😍

من با یک نخ نازک به این دنیا وصلم... لطفا با من مدارا کنید من غرق استرسم کوچکترین موضوعی باعث میشه ساعت ها بهش فکر کنم من غرق غم،اضطراب،ناراحتی،بی حوصلگی ام و در عین حال تلاش میکنم تا این نخ نازک بریده نشه و شرایط رو هندل کنم :)          [دقیقه ها  ، شقیقه هاموسفید کردن ...💔]
والا حق داری ناراحت باشی. هوف اعصابم داغون شد.بیشتر از این بهش فکر نکن. نذار کار بدش هنوز هم عذابت ب ...

تازه اصل کاریش تو اینجا قابل گفتن نیست دیگه تو مسائل خصوصی تر هم پرس و جو میکرد کلا ماه عسلمم کوفتم کرد هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم بعد خودشو خواهرشوهرم جلوی بقیه طوری رفتار میکنن که همه میگن چه آدمای مظلومین

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نمیدونم واقعا چی بگم بعضی وقتا آدم تو رفتار بعضیا میمونه اصلا میدونی کلا این مدلیه با جاریمم همین طو ...

دوست خواهرم یه بار میگفت دوست ندارم عروسم بیاد شب بمونه، رختخواب‌هام کثیف میشه!!!!

شایدم ایشون وسواس اینجوری داره. والا برای منم خیلی عجیبه.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟

سی سالم نیست ولی الان عقدم و نزدیک عروسیمه هم خونه ی خودمون ۲ طبقس با ۴ اتاق هم خونه ی اونا ولی اصلن نمیریم یعنی جلو خونواده هامون خجالت می‌کشیم پیش هم بشینم چه برسه بریم ‌اتاق

ما خونواده جمعیتی بودیم فقط دو تا اتاق داشیم یه حال......تو یه اتاق پدرو مادرم... یه اتاق من و نامزدم....تو حال هم که ابجی هام میخوابیدن....یه سال  عقد بودیم..یه شهر دبگه بود....اخر هفته ها میومد پیشم

دختر کاپشن صورتی با گوشواره های قلبی💔

من عروس پونزده شونزده سال پیشم.خیر اتاق جدا نداشتم اگرم داشتم فرقی نمیکرد چون پدرم اجازه نمیداد اونجا دوتایی بمونیم🤣خونه مادرشوهرمم اتاق بود اما تعدادم زیاد بود وهمش همه درحال رفت وآمد.خلاصه که واقعا کسی اون دوره مارو درک نکرد ولی خب ماهم زرنگ بودیم بیرون وماشین یه جاهایی تنها میموندیم اما اینکه راحت باشیم واینا اصلا چنین چیزی نبود بابای من بشدت سختگیر بود وجالبه منو داده بود به خواهر زاده ی خودش اما براش فرقی نداشت🤣

اتاق داشتم 

همسرم فقط یک شب موند پیشم ۱۰ ماه عقد بودیم 

اونم شبیه ک اصطلاحا میگیم پاگشای داماده

دیگه نموند پدرم حساسه بدش میاد حالا الان یازده ساله متاهلم 

باز اگه بر حسب اتفاق بخوام ی شب با شوهرم بمونم خونه پدرم درو نیمه باز میذاریم که مطمئن بشه بابام خبری نیست کسی بهم کاری نداره😐به خودت بیا مرررد این دخترو ۱۱ سال پیش دادی رفت دوتا بچه دارم از این اقاااا 

بپذیییر😂😂

👈🏻https://abzarek.ir/service-p/msg/1979222👉🏻 با من حرف بزن  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز