لطفا کمکم کنید ته خط
چندساله ازدواج کردم یه پسر چندساله دارم شوهرم خیلی خیلی به مادرش وابسته در اصل بچه ننه اس همه حرفامون رو بهش میگه همش از اون اجازه میگیره حتی اموالمونم به اسمش زده البته مادرش خیلی سیاست داره یجوریه که کنار شیطان هم بشینه اونو وابسته خودش میکنه یجوری با شوهرم رفتار میکنه اصلا باور نمیکنی این مادره میگی فرشته اس
از اونور پدرشوهرم خونه زندگیش رو ول کرده ۵ ساله اومده خونه پا برا نرفتنشم هزار جور بهونه میاره بارها گفتم که بره شوهرم میگه نمیشه بابامه چطور بگم برو
من اگه چیزی ازش بخوام بارها باید بگم ولی شوهرم بدون اینکه مادرش چیزی بگه هرکاری براش انجام میده
اون کلا من رو نمیبینه ولش کنی بره همه عمرش رو با مادرش بگذرونه بچه امم بده به اون
الان امروز میخواس بره خونه مادرش شهرستان کار داشت گفتم پسرم رو نبر من نمیام خودت برو زود برگرد کارت رو بکن گفت نه پسرم رو هم میبرم دوری بزنه بی منت مادرش که اینجا بود رو با خودش برد پسرمم برد رفتن شهرستان منم تو خونه مستقل تک تنها موندم کسیم ندارم
ادامه اش پایین