2777
2789
عنوان

زندگی خونه پدر خوبه یا بعد ازدواج

| مشاهده متن کامل بحث + 605 بازدید | 41 پست
منم دلم واسه اتاقم تنگ میشه روزای خوب و بدمو اونجا گذروندم

ولی روزای شیرین تری کنار همسرت داری 

بعد یه مدت عادت میکنی و حتی خونه مامان بابات راحتی قبل رو نداری 

من که یه ماه از عروسیم گذشت اینطوری شدم😂دیگه زود عادت کردمو تو خونه خودم حس راحتی دارم 

قشنگ تر میشه زندگیت اگر تو بخای و حس خوب بدی 

ولی اتاق جدید دو نفره میشه دیگه مال خودت تنها نیست😂😂

قبول کن ۹۰ درصدش ماله خانوماس

کاربر جدید نیستم از ساله ۹۷ از بودن در کنار دوستان گل نی نی سایتی لذت میبرم.        متاسفانه کاربری قبلیم از دسترس خارج شد

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

عادیه عزیزممنم یک ساله عروسی کردم هم دوس داشتم مستقل بشیم هم از شرایط جدید میترسیدم و دلم تنگ میشد و ...

چقدر طول کشید که این دلتنگی رفع بشه؟؟

دوساله تو عقدیم دیگه از بلاتکلیفی خسته شدیم

دوران عقد یه جوریه که چون کامل مستقل نشدن هرکس تا میتونه دوست داره دخالت کنه چه خانواده دختر یا پسر 

دقیقا بیچاره شوهرا یه جای خواب یه قسمت کوچیک از کمد مال اوناس😂😂

آره همین که گفتی😄😄😄😄

کاربر جدید نیستم از ساله ۹۷ از بودن در کنار دوستان گل نی نی سایتی لذت میبرم.        متاسفانه کاربری قبلیم از دسترس خارج شد

چقدر طول کشید که این دلتنگی رفع بشه؟؟دوساله تو عقدیم دیگه از بلاتکلیفی خسته شدیمدوران عقد یه جوریه ک ...

اولا رفت و امد به خونت زیاده متوجه نمیشی دو سه ماه که میگذره کم‌کم دلت هوای خونه بابات و اتاق خودت میکنه ولی خیلی زود عادت میکنی و عادی میشه همی چی

حالا یه چی بگم شاخات درآد؟

من ۶سال عقد بودم😁

و در صف دشمنان؛جز آشنایان نیست!

خونه پدرم عالی بود.اما خونه خودم عالیتره.هرجور دلم میخواد لباس میپوشم هروقت بخوام میرمو میام هرچیزی بخوام میخرم کلا عالیه

بهت فکر میکنم هرروز،ازت دل میکنم هربار،ولی چشمات تو عکسا نمیزارن برم انگار.🖤فقط کارم شده گریه،همش دلتنگ و افسردم، یجوری تو خودم میرم خودم فکر میکنم مردم.یه گوشه بی تو میشینم، یه گوشه ماتو مبهوتم،یه روزی زیرو میشم یه بمب از جنس باروتم.
اولا رفت و امد به خونت زیاده متوجه نمیشی دو سه ماه که میگذره کم‌کم دلت هوای خونه بابات و اتاق خودت م ...

وااای چقدر صبر ایوب داریییی دختر

من تو این سه چهار استانه تحملم تموم شد از بس که از دهن هرکی یه حرفی دراومد تا تونستن بیخود و بیجهت دخالت کردن

والا خونه ما اونم نداره من یجوری شبا میخوام تقریبا کل تخت اشغال میشه یه گوشه کوچیک میمونه براش

من پتو رو مثل ساندویچ می‌پیچم دور خودم هر شب باهام عهد میبنده که درست بخوابم ولی من باز ساندویچی میخوابم😂😂

و در صف دشمنان؛جز آشنایان نیست!

خیلی بده من اوایل نه خونه خودم میتونستم بمونم نه خونه مامانم. ی حسه عجیبی بود بعد کم کم عادت کردم. شمام عادت میکنی بعد دیگه میگی هیچ جا خونه خودم نمیشه

مهربان بسیار دیدم...هیچکس مادر نبود...               پسرم عاشقتم، عاشقی و دوست داشتن و با وجود تو یاد گرفتم...❤                                                        مرا از دور تماشا کن.... من از نزدیک غمگینم...              

نه خونه خودت انقدر آروم و با آرامشه

همه چیش دست خودت حس مستقلی خیلس زیباست

گرچه هیچ جا خونه پدرت نمیشه تا چند وقت که حتما بی قراری میکنی ولی به مرور عادت میکنی 

انشالله که خوشبخت بشی گلم

‏در‌ من خری به گل نشسته.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز