اتفاقایی که تو این سه ماه برام افتاده

امسال تازه رفتم دانشگاه،باپسری آشنا شدم همکلاسیمه،وابسته هم شدیم،رل زدم باهاش،باهاش بیرون میرفتم حتی باهم رابطه آنال هم داشتیم،چون منی به واژن برخورد کرده بود قرار بود بعدش قرص بخورم ولی نشد.پریودیم عقب افتاد ترسیدم بی بی چک امتحان کردم مثبت شد،موضوعو به دوست پسرم گفتم ازم فرار میکرد باهام سرد شده بود.به دوتا از دوستام که مثل داداشم میمونن موضوعو گفتم،یکیشون قبلا همین اتفاق براش افتاده بود و ماما آشنا داشت،پیش ماما رفتم طوری ک مطب برام خالی کردن و ماما با یه اسم و فامیل دیگ برام سونو نوشت،رفتم باردار نبودم ولی تنبلی تخمدان داشتم،با دوست پسرم کات کردم.بعد اینکه موضوعو بی بی چک به دوست پسرم گفتم و اونم باهام سرد شد با یکی از همکلاسیام ک دوست دوتا از رفیقام هم هست صمیمی شدم در این مورد راهنماییم میکرد حتی واسه سونو هم باهامون اومد.یکبار همین پسر منو کافی شاپ دعوت کرد،گفت عکس بگیریم دستمو بگیر چیکار کن چیکار نکن،من فقط به چشم یه رفیق بهش نگاه میکردم خداشاهده نظری روش نداشتم ولی اون به رفیقام گفته بود که اون پیگیر منه و ازم خوشش میاد و فلان فلان حتی عکسامون هم نشون داده بود.بعد کسی ک تو کافی شاپ کار میکرد انگار دوست رفیقم بوده(همونی ک کمک کرد پیش ماما برم)ازمون یواشکی عکس گرفته به رفیقم نشون داده،رفیقم خیلی ازم ناراحت بودطوری که به اون رفیق دیگم پیام داده بود که حالم خیلی خرابه و...اون پسر بخاطر رفیقم بلاک کردم.چند روز پیش آشتی کردیم،ولی باز همین شنبه بهم گفت من به تو و اون پسر اعتماد ندارم شما با هم رلین و صحنه سازی میکنین،هرچی قسم خوردم باور نکرد تا اینکه به قرآن قسم خوردم.همین رفیقم بهم گفت که من همزاد رفیق دارم و میدونم که تو در آینده با اون پسر میری تو رابطه،من گفتم بخدا نمیرم گفت میری چون ازت عکس داره سوع استفاده میکنه ازت.منم الان خیلی میترسم از یه ورم کراش زدم رو این رفیقم و حس میکنم عاشقش شدم.