2777
2789

بچه ها مادر شوهرم تو تاپیک قبلی ها توضیح دادم 

بهم فحش داد بی خود و بی جهت من و شوهرم باهاش قهر بودیم نمی‌رفتیم خونشون 


پدر شوهرم به شوهرم گفته بود زشته کدورت باشه بیاین خونمون شام شوهرم گفته بود امکان نداره بیایم 


پدر شوهرم زنگ زد به من که شام میایم خونتون ساعت ۳ زنک زد 

منم سوپ و قرمه و زرشک پلو گذاشتم با دسر 


حسابی وسیله درست کردم مادر شوهرم اینا اومدن خیلی عادی داریم صحبت میکنیم انگار اتفاقی نیفتاده مادر شوهرم اصلا به روی خودش نمیاره منم دارم پذیرایی میکنم ازشون همه چی هم عالیه 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دیگه گذشته ها گذشته 

هیچی نگید 

بسلامتی دیگه خوب باشید با هم 


به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
ببخش اما فراموش نکناین آدم همونه که بهت فحش داد ، فرصتش پیش بیاد بازم همون کار رو می‌کنه پس با حفظ ف ...

دقیقا برام یه تجربه شد که صمیمیت بیش از حد خوب نیست من خیلی خیلی خودمو کوچیک میکردم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز