بمونه یادگاری برای تویی که دیگر نیستی، این شخص قبلا توزندگیم بود و الان من با یکی دیگه ازدواج کردم این متنو دو سال پیش نوشتم و دو سال از اون قضیه میگذره 🙂
مهربانم،
زندگی بعد از تو، برای من دیگر فقط یک عبور بیهدف است. روزها میگذرند، اما هیچ کدام رنگ و بویی ندارند. من به یاد لحظههایی میافتم که هیچ وقت برای من محقق نشد، لحظههایی که در آنها میتوانستم در آغوش تو پناه بگیرم، اما حالا به جای آن فقط یک خلاء سرد و بیانتها را احساس میکنم. حتی تصور کردن آن لحظه که دستانت مرا بغل میکند، به حدی دردناک شده که هر بار بیشتر از قبل دلم فشرده میشود.هیچوقت نتوانستم بغل تو را تجربه کنم، و این تنها چیزی است که هر شب در دلم تکرار میشود. تنها چیزی که در این روزهای سرد و تلخ مرا میسوزاند این است که هیچ وقت در دستان تو آرامش نیافتم. هرچقدر هم که تلاش میکنم، هیچ چیزی نمیتواند این درد عمیق را التیام بخشد. رابطهمان به فاصلهها و کلمات محدود شده، اما من از اعماق قلبم میدانم که در نبود تو، چیزی جز درد و دلتنگی برایم باقی نمیماند.محبوبم، تو که قرار بود در روزهای سخت، در آغوش گرم خودم پناهی باشی، حالا خودت تبدیل به بزرگترین غم من شدهای. دلم برای صدایت، برای کلمات عاشقانهات، برای آن لحظاتی که بدون هیچ فاصلهای در کنار هم بودیم تنگ شده است. کاش میتوانستم از دور دستها، حتی برای یک لحظه، در آغوش تو باشم و همهی این دردهای بیپایان را فراموش کنم.
جانم به تو وابسته است، اما حالا که در کنارم نیستی، چیزی از من باقی نمانده. هیچ صدایی جز سکوت در اطرافم نیست و هیچ کجا جایی برای من ندارد، چون خانهام جایی بود که تو در آن حضور داشتی.
مهربانم، با اینکه هیچگاه نتوانستم تو را در آغوش بگیرم، اما جایت همیشه در قلب من خواهد بود. حتی اگر تمام فاصلهها و زمانها ما را از هم دور کنند، یاد تو همیشه در من زنده خواهد بود. تو همیشه بخشی از وجود من خواهی بود.
قربان شکل ماهت؛