من و شوهرم بعد خطاکردنش رسیدیم به طلاق یعنی من بایک بچه زندگی و ول کردم ونتونستم ببخشم
بعدش شوهرم تلاش کرد که برگردم و بچمم داشت نابود میشد منم باحق طلاق برگشتم بخاطربچم
اما خیلی شکاکم وحساسم بااینکه خیلی بهتر قبل شدم ودارم رو خودم کارمیکنم خودشم میبینه نگرانم وشکاکم
خلاصه گفت کارمو که یک هفته دیگه عوض کردم سیم کارتمم عوض میکنم سیم کارت جدید میگیرم که خیالت راحت بشه ومن سابق نیستم دیگه بزرگ شدم فکرم زندگیمه خونه خریدنه
خلاصه بعدش گفت ۲ روز پیش
پیش مغازه فلانی خواستم حرکت کنم ۲ تا دختر اشاره کردن که برسونمشون خودت جلو چشمم اومدی و گازشو گرفتم رفتم
اما نمیدونم چرا بااین حرفش حساس شدم
به سرم زده فردا بهش بگم مثلا من جلو چشن نیومده باشم باید کسیو برسونی؟
بنظرتون بگم یا زیادی حساس شدم؟