اره والا من بدبختی سیاست ندارم ناراحت میشم همون جا واکنش نشون میدم تو مسافرت این شونه های شوهرمو می‌مالید بعد از دست این هیچ جا نمی‌تونیم بریم سفری جایی یا خودشو میزنه به مریضی یا هزار بار تلفن می نه برگردیم یعنی زندگی نداشته برامون
75سالشه آخه بچه بیارم میاد برمیداره می‌بره پیش اونا کلا طرف اوناست شوهرم نه نمیتونه بگه بعد خرج و مخارج اون نمیزاره به زندگی خودمون نمی‌رسه چه به بچه فردا باید حسرت همه چی رو دل بچه بمونه بعد هر روز سر مادرش میاد خونه جنگ و دعوا میندازه شوهرم
به راهکارهای من عملی کن.
وقتی داره شونه شوهرتون ماساژ میده برو بزنش کنار بگو ع مادر جون شما چرا دستتون درد میگیره .
بذار خودم ماساژش میدم بعد قشنگ ماساژ بده دم گوشش هم یه چیز بگو خرکیف بشه .
تا میتونی الکی بهش پرو بال بده .
مردا عاشق این هستند یکی ازشون تعریف کنه .حتی خوبی های کوچیکش رو بزرگ جلوه بده .
حتی برا کوچیک ترین خریدش کلی ذوق کن .
اون وقت ببین چجوری دل تو دلش نیستن بیاد پیشت .
بعدش اصلا اصلا اصلا بد مادرشو بهش نگو باعث میشه ازت سرد بشه اتفاقا الکی همیشه تعریف مامانشو بکن بگو مثل مادرم عزیزه .بگو مامانت خیلی زن خوبیه .
که اگه اون مادر عجوزش پشت سرت حرفی زد و خواست پسرشو پر کنه شوهرت طرف تو رو بگیره .بگه زن من همش پشت سر تو خوبتون میگه بعد تو اینجوری میگی
تنها راهش این مادرشو به یه ورت بگیری به جاش به شوهرت محبت کنی .
فقط کار های مربوط به خودتو بکن بعد خودت رو بزن به کمر درد .
حالا جلوی شوهرت یه سری کارای سبک بکن براش که شوهرت ببینه براش کار میکنی
نباید مظلوم باشی با آدم ظالم باید ظالم باشی .
آنقدر با شوهرت رابطت رو خوب کن که اون دق مرگ بشه
و این که یه چیزی از من آویزه گوشت کن .بذار هر خرجی میخواد برا خونوادش بکنه باور کن خدا صد برابرش رو میاره تو زندگیتون .
شوهر منم با این که آه در بساط نداشت به مامانش پول می‌داد همیشه یا هرج مریضی باباش یا حتی کل هرج کفن و دفن باباش.
الان فقیر که نشدیم هیچ تازه اصلا معلوم نشد چجوری پول جورشد خونه خریدیم یا ماشین خریدیم .
منم مثل شما هستم خونمون نزدیک مادر شوهره مادر شوهرم تنهاست چون پدر شوهرم فوت کرده .
فقط فرق من با شما اینه من با مادر شوهرم رفیقم با هم خوبیم .
شوهرم زیاد وابسته مادرش نیست .منو مادرش هر روز خونه هم میریم ولی شوهرم شبا خسته میاد خونمون میگیره می‌خوابه .
منو مادر شوهرم پشت همیم خیلی جاها
خونشون هم فقط ظرف می‌شورم اونم بعد از این که یه وعده غذا خونشون خورده باشم .
که اونم خونمون غذا خورده باشه خونمون می‌شوره ظرف کمکم
چشم آهو جان آخه خرج مادرش نیست فقط به جیب شوهرم در هفته چند بار جاری و خواهر شوهر و همه رو می‌ریزه خونش میخورن میرن آخه این انصافه بعد یه چیزی نمی‌گیرن دستشون بیارن مفت میخورن و مفت میرن تازه بی احترامی هم به من میکنن
اگه شو را نیاز مالی تو رو برطرف می‌کنه تو کاری نداشته باش .بذار بده .
تو فقط خرج خودت بکن بهترین و بپوش بهترین و بخور.بذار بده .مطمعن باش به جایی بر نمیخوره .
بذار بده آنقدر بده که پولش ته بکشه .فقط چون شوهرت پول داره که خرج خونوادش کنه تو هم همه چیز بخواه از وسایل منزل تا بهترین وسایل آرایشی تا بهترین لباس .حتی طلا بخواه
آهو جلگانم میشه خصوصی باهم صحبت کنیم راهکار بدی از امروز چجوری رفتار کنم چون یک‌ماهه شوهرم قهر سر خانوادش و مادرش بعد تو خونه انگار من وجود ندارم دیگه به فکر طلاق افتادم بگم از اخلاق و رفتارشون راهنماییم کن شاید مشکلم با راهنماییت حل شد
آره من بیچاره
آخه دختر خوب چرا رفتی روستا
اینجور آدما عقده ای هستن
روستا فرهنگ روستا داره
و شهر فرهنگ شهر
همینا تضاد میاره و مشکل
مادرت چرا اجازه داد دختر دسته گلش بره روستا؟.؟
