کلاس اوله رفتم دنبالش بعدش که سوار شد گفت خوش بحال رها پدرش چه ماشینی داره .ماشینش از این جدیدا بود اسمشو نمیدونستم بعد گفت آبروم رفت با این ماشین قراضه 🥺منم فقط گفتم مهم اینه کارمون رو راه میندازه .خیلی ترسیدم از حرفش و ناراحت هم شدم فکر کنم بره کلاس پنجم بگه نیا دنبالم .ماشین ما ی پراید 85🤕
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
سعی کن بچه ات رو اینطوری بزرگ نکنی اینطوری بزرگ هم بشه چشمش دنبال زندگی بقیه است و اصلا خوشحال نیست
خیلی براش حرف میزنم یا مستقیم یا غیر مستقیم مثل داستان .خیلی هم کتاب روانشناسی میخونم که چطور باهاش حرف بزنم .همیشه با هم شب ها میگیم بخاطر پنج چیز مثلا خدا رو شکر کنیم
ببخشید اما مطمئن هستید خودتون توی فکر یا حتی حرفایی که فکر میکنید بچه نمیشنوه خودتون رو با کسی مقای ...
نه من از سن سی به بعد خیلی سخت نمیگیرم چون میدونم زندگی زود میگذره با غصه خوردن فقط باقی عمرم خراب میشه تلاش میکنیم ولی غصه نمیخوریم.این ماشین هم پسر عموش حساسش کرده چون اون کلاس سوم عشق ماشین .اینم یاد گرفته.البته چند باری هم رفتیم خونه خواهرم برگشتیم گفته خونه ما قشنگ نیست