سلام و صبح بخیر
نمی دونم با کی درد و دل کنم تا دلم ارومتر بشه، تازه مادرمو از دست دادم و دوران بیماری سختی هم داشتم، نمیگم من خالی از مشکل بودم ولی شرایطم سخت بود، شوهرم همیشه یه غرور خاصی داره و از خانوادم خوشش نمیاد، حتی تو این دوران سخت هم اینطوری بود، الان دیگه خسته شدم، دیگه بعد ۱۴ سال دلمو زده، پس کی میخواد یاد بگیره پشتم باشه،
اینم بگم با پسرم خوبه و پسرم بیشتر وابسته اونه؛ منم شاغلم، می تونم جدا بشم ولی دلم برای پسرم میسوزه، نمیخوام طعم بی مادری بچشه
کلا هم غیر اجتماعی هست و اهل رفت و امد نیست، اینم منو خیلی اذیت میکنه چون من برعکسم، تو شهر شوهرم زندگی میکنم که باعث میشه تو این شرایط سخت، خیلی اذیت شم، چیگار کنم