بچه ها من دانشجوام نامزدم رزیدنته بعد برای آموزش بخیه و اینا رفتیم بیمارستان خلاصه نامزدم شیفت بود یه مریض آوردن چاقو خورده بود اومد بهمون یاد بده بخیه زدنشو
بعد ما دورش جمع بودیم چون من با نامزدمم قهرم و احتمالا جدا بشیم اصلا به هم محل ندادیم
یه خانومه بود داشت وسیله هارو معرفی میکرد
ما یه پنس داریم که بعضیاش خار داره بعضیاش نداره میگیم با خار بی خار
خانومه اشتباه گفت بی دندونه منم گفتم منظورتون خاره گفت چی گفتم اون خار دار و بی خاره پسره احممممق اسکول همکلاسیم یاد ک..دوم خار دار افتاد هر هر میخندید نامزدمم هیچییی نگفت بهش اصلا ....