حقیقتش نمیدونم چرا اون دوسالی که باهمکارم آشنا شدم تباه شد رورای عمرم. همکارم بااین دختره دوست بود و کات کرده بودن. این دختره هم باهمه دوست بوده بااونام که دوست نبود میگفت داداشی. حرف از تعهد هم زیاد میزنه و همکارم عذااااابم داد و منو باور نداشت و اینو باور داشت.همش دنبال دوستیه. حالا عقد کرد هزارتا فیلم گذاشت که بره اکسپلور که بقیه ببینن.حتی به میکاپ کارش میگه تو باید فقط منووو میکاپ کنی من حسودم.شوهرشو تگ کرده تو فقططط به من میای.همکارم میگف وقتی با من دوست بود مادرش بم میگفت هواشو داشته باش مواظبش باش.بش میگفتم خودت مواظب خودت باش. اصلا خوب حرفه ای هستن. بعد منو عذااااب داد مثل ابربهار گریه میکردم