با این شوهر داغونم چیکار کنم من اخههه😭😭😭

دقیقن متوجهم و با تمام وجودم درک میکنم چی میگی

من مدام بهش یادآوری میکنم مثلن وقتی خونه پدرش میریم میگم اینا که هر کدوم یه کاری دارن و اصلن ما که مهمونیم تحویل نمیگیرن تو مث اونا نباش وگرنه دیگه نمیام! میاد تو محدوده هال ک من نشستم ب کاراش میرسه ولی اینکه باهام حرف بزنه نه کلن غد و یکدندس 

یه بارم رفتم هیچکدوم محل نذاشتن خودشم رفت اتاقش که طبقه بالاس و هیچ وقت دوست نداشتن من این اتاقو ببینم منم وشیمو برداشتم رفتم تو کوچه با یه دوستام حرف میزدم اومد گفت زشته بیا تو و .... منم گفتم کسی محلم نمیذاره مگه دیوانم بشینم درو دیوارو ببینم دیگه خودش اومد نشست مشغول دیدن تلویزیون شد و کنارم حضور داشت فقط😁

آفربن شوهر منم بابت لباس اینا پول میده ولی طلا کلن جز حلقه و یک جفت النگو چیزی نخریدن برام

ایشون مخفی کاره و بهش گفتن ب زنت نگو شما هم اصلن بابت کارهاش چیزی نپرس بذار هرکاری دلش میخاد بکنه و خودتو حساس هم نشون نده بیخیالشون باش و سرتو به کار به کلاس هرچیزی که میتونی و دوست داری مشغووووول کن بالاخره روزی ب اشتباهاتشون پی میبرن و میفهمن چه گناهی کردن فعلن سکوت کن و بیخیال و سرگرم خودت و علاقه مندیات باش

ای وای منم گاهی همینو میگم بعد دلم براش میسوزه چون اونطوری که باید تو مجردیش هم اوضاعش تو خونه خوب نبوده ینی با پدرش رابطه خوبی نداشته

فقط از سر لجبازی اینکارارو میکنن چون هنوز بزرگ نشدن و نمیخان مسئولیتی قبول کنن الان فک میکنن خانوادشون خیلی خوبن و چقدر براشون کم گذاشتن ک میچسبن بهشون امیدوارم دیگه حالا سر عقل بیان و بفهمن زنشون همسرشون امانته دستشون و وظایفی نسبت بهشون دارن ک باید انجام بدن تا حال خودشون زنشون و زندگیشون بهتر بشه

میگفتی نه ک خیلی مال و اموال داری همون بزار برا خودت 

بنظرم تقصیر خودته ضایعت کرد ضایش کن احترامت کرد احترام بزار بهش مثل خودش باش