وقتی یاد حماقت هایی که کردم می افتم
وقتی یاد جاهایی که برای خودم ارزش قائل نبودم میوفتم
یاد اعتمادهای بی جایی که کردم میوفتم
یاد آدم های بی ارزشی که تو زندگیم راه دادم میوفتم
وقتی یاد این میوفتم که قدر خودم و زندگیم و زیبایی و داشته هام رو ندونستم دلم می خواد با سر بکوبم تو دیوار
همش میگم وااااای خدایا من چه کردم با خودم
حالم امشب حیلی بده
همه این کارها رو هم از سر ندونستن ارزش خودم و ترس و اضطراب انجام دادم
از سر اینکه قدر خودم رو ندونستم