2777
2789
عنوان

به کی حسودیتون میشه و چرا

| مشاهده متن کامل بحث + 126220 بازدید | 1331 پست
همین حسرت هم گاهی به بقیه آسیب میزنه خوبه آدم معمولی اما خوشحال باشه

اول و آخر این ک فقط تنمون سالم باشه عزیزانمون کنارمون باشن دیگه بقیه اش میشه جزئیات.  عنه ام اون همه مال و ثروت به چه دردش میخوره . غصه ام میگیره میبینم تو این تاپیک نوشتن ب پول فلانی سفرای خارجی طلا جواهراتش خونش . آدم تا چیزی رو از دست نده قدرشو نمیدونه . نمیگم پول مهم نیست معلومه ک هست اما حسرت پول کسی رو نخورید چون از باطن زندگیش خبر ندارید 

از یه طرفم بهشون حق بده زمونه خیلی خرابه بخدا دوستت دارن که محدودت میکنن میخای ازادتربشی ازدواج کن ا ...

ابجی بخدا انگار منو توصیف کردی مجردم 

چقدر شبیه منی 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

این بخاطر رفتار خانوادت بوده چون اونا سعی نکردن از لحاظ احساسی باهات ارتباط برقرار کنن نتونستی یاد ب ...

اره دیگه میگم تقصیر خانوادمه . همه دوستام امتحان میدن خراب میکنن گریه میکنن و ناراحتن ولی من اصن اشکمم در نمیاد.  است بقیه موقع خوشحالی خنده هاشون واقعیه برای من واقعی نیست

مامان منم مشکل داره . خواهراش از این بزرگترن ولی درکشون از دختر امروزی بیشتره ‌ مامانش درکش از دختر ...

مادرتو فقط مشکلش اینه که محدودت میکنه اما مادرمن بایکی شوخی میکردم خصوصا خالم یافامیلام دائم سرکوبم میکرد ودائما میخواستم توجمع حرف بزنم سرکوبم میکرد اصن خیلی وضعش خراب بود ونمیدونی چقدر به من ضربه زد بااین کاراش الانم که الانه بعد۴سال زندگی مشترک من نمیتونم بایکی راحت شوخی کنم یا رک حقمو بگم وحرف بزنم  وهمینطور وقتی دختردایی یادخترخاله هام اذیتم میکردن یا دعوامون میشد علنا پشت اونا درمیومدمنو کتک میزد ببین اینا چیزایی کمی نیس

اول و آخر این ک فقط تنمون سالم باشه عزیزانمون کنارمون باشن دیگه بقیه اش میشه جزئیات. عنه ام اون همه ...

واقعیت همینه زندگی همینه اما عزیزم آدمیزاد ذاتش همینه خب همیشه چیزای خوب میخواد این عادیه همه ی ما چیزهای خوب و رفاه میخواییم .خدا پسر عمه تون رو رحمت کنه و به عمه تون صبر بده

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

مادربزرگم به بچه هایی مثل شما میگفت خداخواستهیعنی خدا خودش خواسته شما به دنیا بیاید، حتما هم یه اتفا ...

ای جان مادرر بزرگت چه حرف قشنگی زده حقیقتا بغضی شدم 


کاشکی سر بشکند،پا بشکند،دل نشکند!_اخوان ثالث

اره دیگه میگم تقصیر خانوادمه . همه دوستام امتحان میدن خراب میکنن گریه میکنن و ناراحتن ولی من اصن اشک ...

شروع کن به ارتباط گرفتن با مادرت یا پدرت 

وقتی یادبگیری دست از سرکوب خودت برداری درست میشه

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

مادرتو فقط مشکلش اینه که محدودت میکنه اما مادرمن بایکی شوخی میکردم خصوصا خالم یافامیلام دائم سرکوبم ...

میدونی میام به مامانم راجب یه چیز میگم خوشحالم میگه دروغ میگی . یا هر وقت قیافم ناراحته یه حرفایی میزنه که اصن میخوام بزنم خودمو بکشم ناراحت ترم میکنه ‌. حس میکنم وقتی ناراحتم یه جوری نگام میکنه انگار من آدم نیستم و احساسی ندارم

بله من زمان مجردی سختی داشتم ان شالله شماهم نجات پیداکنید فقط باید صبرکنید وازخداغافل نشید

الان ازدواج کردی اوضاعت خوبه؟ من نمیتونم اعتماد کنم همش میترسم ازدواج کردن بدتر باشه درحالیکه اینجا واقعا اعصاب نمونده برام شکنجه میشم رسما

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

من حتی با دوستام که خود واقعیم پیششون هن نمیتونم به برسه با اینا

خانوادت فرق داره چون عامله سرکوبن 

میتونی بری پیش تراپیست؟

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

میدونی میام به مامانم راجب یه چیز میگم خوشحالم میگه دروغ میگی . یا هر وقت قیافم ناراحته یه حرفایی می ...

توجه نکن زیاد اگه درکت نکرد یاحس کردی توهین میکنه فقط قهرکن ولی بی احترامی نکن قهرجواب میده رو مادرا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز