یبار یکی گفت ب عمه من خیلی حسودیش میشه . پولداره خونش آنچنانی زندگیش فلان دوتا دختر داره یکی پزشک یکی مهندس یه پسر خیلی با ادب و مهربون . اخلاق شوهرش رو ک کل شهر تعریف میکنن بس ک مهربون و دست به خیره .
۶ ماه پیش عمه بیچاره ام تنها پسرش ، پسر ۱۷ سالش رو تو تصادف از دست داد . کاش همه اون چیزا ک اون خانمه میگفت و باعث شده بود ب عمه ام حسادت کنه مال اون بود کاش عمه ام هیچی نداشت اما الان بچش کنارش بود . ما هممون داغون شدیم بعد اون داغ . یک لحظه یک ثانیه دل خانوادش آروم نمیگیره کاش اون خانمه این روزای پر از درد مارو هم میدید