2777
2789
عنوان

بیاید از سوتی هاتون بگید بخندیم😂

| مشاهده متن کامل بحث + 1687 بازدید | 101 پست
😁😁😁😁😁😁

دلم میخاست اون لحظه از ماتریکس خارج شم طرفم ی لبخند تحویلم داد

من مه الوده تر از گردنه حیرانم ...بغض باران شده ی چشم تر گیلانم🌱 کاربری هفتم از سال ۹۷ با افرادی که فاقد شعورن وارد بحث نمیشم😌 عاشق اشپزی تو تاپیکای اشپزی تگم کنید 
ی جای بسیار مهم دعوت بودم تایفه پدرممراسم پسرعموی بابام بود خواهر اون دم در بود داشتم باهاش احوال پر ...

چن روز پیشم داشتم میرفتم مدرسه دیرم شده بود ماشینم خونه نبود رفتم بیرون همسایمون سوارم کرد ک منو ببره سلام کرد بعد ب جا اینک بگه عمو خوبی گفت عمه خوبی 😂دیگ انگشتامو اینقد گاز گرفتم خودمو نگه دارم نشد خودشم متوجه شد گف داری به عمه من میخندی😂😂اینجا بدتر خندم گرف گفت منظورم عمه گفتنمه😂😂

☘️دبیر ریاضی☘️دبیر ابتدایی☘️مشاور تحصیلی☘️                     و زندگـی از آنجـایی شـروع شـد کـه وجـود "ط" را در قـلـبم حـس کـردم و آنـجـا بود کـه گــفتم:دوسـتت دارم!🤍                            ♡elmanim♡married♡

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دلم میخاست اون لحظه از ماتریکس خارج شم طرفم ی لبخند تحویلم داد

خیلی خوب بوده😅😅😅

من جاش بودم پهن زمین میشدم

آقا منو نترکونید دیگه سیم کارت نداریم توخونه میشه لطفا واسم صلوات بفرسین 🏡خونه داربشم  بسم الله الرحمن الرحیم اَلحَمدُللهِ الّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب اَلحَمدُلله الّذی جَعَلَنی مِن اُمَّهِ محمد صَلی الله عَلَیه وَ آله اَلحَمدلله ِ الّذی جعلً رِزقی فی یَدِه وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدی النّاس اَلحَمدللهِ الّذی سَتَرَ عُیوبی وَ عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. کاربری دست دو نفره😎هر دو نفرشم خودمم😝 ❤️ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم❤️
😂خخ منم اگه سوتی بدم حتی اگه وسط خیابون باشه وایمیستم عین چی میخندم به خودمروز اول که رفتم برا کلا ...

منم توی کلاس های رانندگی داشتم یچیزو تعریف میکردم با دست تعریف میکردم 

دستمو پشت فرمون با شدت بردم بالا خورد به سقف بعد ی ربع به خودم خندیدم کلا فرمونو همه چیو ول کرده بودم میخندیدم مربی پوکر نگام میکرد😂

💥 لایک نکنید لطفاااا‼️(کاربری دست سه نفره)
منم توی کلاس های رانندگی داشتم یچیزو تعریف میکردم با دست تعریف میکردم دستمو پشت فرمون با شدت بردم با ...

😂طرف مهربون بوده این خیلی جدی و خشک بود

در انتظار برف....  ... :))   توی هاگوارتز هر کی سزاوار کمک باشه همیشه. کمک براش از راه میرسه:] ~فقط به خاطر اینکه چیزی بی نقص نیست نمیشه که لیاقت عشق ورزیدن رو نداشته باشه ،مجبورت کرد که باور کنی باید بدون خطا باشی تا دوست داشته بشی ولی اشتباه می‌کرد♡{دیالوگ سریالBridgerton}            اتک غمگین ترین تراژدی.~هیچ کس در مورد گناهی که باهاش امتحان نشده بی گناه نیست!(استانبول ظالم)~لیوای آکرمن>>  هرماینی>>  هری پاتر>>~لویی!برای یه لحظه درد،یه عمر افتخار ارزشمند رو از دست نده!:) { دیالوگِUnbroken}      ~من عاشق ادم های معمولی هستم!که بدون توجه به بقیه تمام تمرکزشان خودشان هستند>> سریال کره ای خواستید بگید معرفی کنم^^

پدرشوهرم بیمارستان بود رفتیم عیادت بعد فوت شدن نگهبان منو صدا کرد گفت شما چه نسبتی دارین گفتم عروسشم گفت خانواده رو بی سروصدا ببر بیرون تسلیت میگم تموم کردن من به نگهبان گفتم چشم ولی  تا پشتمو کردم به نگهبان واییستادم جیغ زدن و گریه کردن پشمای نگهبان ریخته بود😂😂😂

خیلی خوب بوده😅😅😅من جاش بودم پهن زمین میشدم

چند روز پیشم صب داشتم زنگ میزدم ب استادم از قبل چیزی مه میخاستم بگمو ۲۰۰ بار تکرار کرده بودم باز یهو گفتم سلام وقته نباشین سختتون بخیر 😑 اونم غرق خواب بود متوجه نشد بعدش دیگه هی گفتم الو الو انتن نیست

من مه الوده تر از گردنه حیرانم ...بغض باران شده ی چشم تر گیلانم🌱 کاربری هفتم از سال ۹۷ با افرادی که فاقد شعورن وارد بحث نمیشم😌 عاشق اشپزی تو تاپیکای اشپزی تگم کنید 
من برا مصاحبه کاری زنگ زده بودم بعد شب بود حواسم نبود گفتم سلام روزتون بخیر🤣🤣 طرف چند دقیقه پشت تل ...

همونجا گفته این که رده😂

💥 لایک نکنید لطفاااا‼️(کاربری دست سه نفره)
نیم ساعت پیش زنگ زدم مطب دکتر که اگر هنوز هست برم سریع آخر وقت بفرستتم داخلبه منشی گفتم سلام الان بی ...

ساعت ۱۱ مطب؟!

درخواست دوستی نمی‌پذیرم❤️ سوگل کلهر🦄 ☆پیکرتراش پیرم و با تیشۀ خیال یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده‌ام□°

عقد کرده بودم با مادر شوهرم داشتیم صحبت میکردیم...مادر شوهرم گفت آرزومه برم کربلا...گفتم مگه تا حالا نرفتی؟گفت نه...قبرستونم نرفتم منم اصلا حواسم نبود گفتم انشالله بزودی میری  

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792