در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
والا من گفتم چطور بعداز۶سال هنوز خانواده ی شوهرو شوهر رو خوب نمیشناسه که کنجکاو میشه ببینه میخاد درموردشون چی بگه وبعد تاپیکاش گفته باخواهرشوهره قهره یه بارشوهرش برده بود خواهرش رو برسونه سرکارقیامت کرده بود بعد جواب شوهرش رو میدادهمه جبهه گرفتن کاربرا دروغ دوست دارن 😂
اگه دلت خواست یه صلوات برای سلامتی پسرم بفرست مارا به سخت جانی خویش این گمان نبود💔
یالا اعتراف کن چیشده بدو داریم با پاتریک تخمه میشکنیم
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت