نمیخوامش دیگه آنقدر دروغگو و دو رو هست که کار میکنه ولی پولش تو حساب خانوادشه یه جفت کفش نخرید تو بارداریم منم کفش های وا رفته پاشنه دار میپوشیدم چون پاهام ورم داشت کفش دیگه م پام نمیشد آخرش روز زایمان از پله ها خوردم زمین به خاطر کفشام هنوزم رد زخمش رو پامه 😢 زایمان کردم یه بار دستمو نگرفت یه بار حالمو نپرسید حتی وقتی از بیمارستان برمیگشتم تو ماشین نشسته بود به من نگاه میکرد نیومد از دستم بگیره....