من که با فامیل شوهر کلا قطع ارتباطم اینم بخاطر احترامی که میذاشت احترام متقابل گذاشتم ند وقت پیش زنگ زدم بهش باهاش کار داشتم
صحبت شد گفتم اره دلم میخواد برم مشهد ولی شوهرم کار داره فعلا نمیریم
گفت خل با مامانتینا برو
گفتم من نمیتونم بدون شوهرم جایی برم سختمه
برگشت گفت اره اولشه به من رسیدی بچه دار شدی بد بخت شدی از خداته ولش کنی بری
گفتم نه از زمان مجردیم کلا زیاد بیرون اینا نمیرفتم خونه میمونم بیشتر
میگه اره عین حیوون خونگیی😐
بعد میگه چیه همش عین دخترا میگردی یکم ابروتو نازک کن یکم لباس زنونه بپوش چیه همش دخترونه میپوشی نمیخوای باور کنی زن شدی😐😐😐 واییییی حالا تیپ خودش شبیه دیوونه هاس ابرو نداره دیگه داره میسوزه از تیپ قیافه من میگه اون موهاتو کوتاه کن راحت شییی رنگ بذار حالا من موهام فر خوشگلههه اینقدر رنگشم بوره از بچگی موهامو کوتاه نکردم فقط نوک گیری قشنگ خودشو نشونم داد حساب کار دستم اومد
حالا دخترش ١٧ سالشه میمیره برا من اینقدر منو دوست داره قایمکی زنگ میزنه با من حرف میزنه میگه به مامانم نگو
من میخواید عکسمو بذارم خودتون نظر بدید؟؟