2777
2789

خونه مادرشوهرم نشسته بودیم بادوستانش 

حرف شد یهومادرشوهرم گفت داداشم زنگ زد بیا خونمون منم گفتم ن من امروز نمیتونم خونه کاردارم 😐بعد داداشم گفت مگ زهراخاتوم نیستن؟منظورش به من بود یعنی فلانی نیست مگه کاراتوبکنه😐😐من پشمام ریخت واقعا باید باااین مادرشوهر چ کنم وظیفه عروس میدونه هرکاری انجام بده حالم داره بدمیشه بخدا ب شوهرم بگم اینو؟چطورروش میشه جلوی بقیه بگه

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

خودت جوابشو بده اینجور وقتا‌.ترجیحا هم مثل خودش به در بگو که دیوار بشنوه.با لبخند میگفتی زهرا خانوم خودش خونه زندگی داره !یا بین حرفات بگو دیگه دوره کار کردن عروس برای مادرشوهر گذشته الان همین که یه سر به مادرشوهر بزنن هنر کردن!

همه مادرشوهرا عزیزم همینن عروس کلفت خودشون میدونن 

باید دیدگاه عوض کنیم وقتی مادرشوهر مثل ادمای عادی دیگه بدونیم میتونیم از حق خودمون دفاع کنیم 

جواب بده نترس هیچی نمیشه بهت قول میدم بیشترم احترامتو دارن

من نفهمیدم چیشده داداشت گفته بعد مادرشوهرت مقصره؟

مادرشوهرش مثلا داشته تعریف میکرده به داداش خودش زنگ زده اینجوری گفته ولی درواقع داشته به اسی تیکه مینداخته که بیاد کاراشو‌کنه

به خنده بگو زهرا خانوم به کارهای خودشم بزور رسیدگی میکنه بعد چجوری بیام برای شماهم کار کنمآخر هفته ی ...

چندنفر نشسته بودن من لال شدم بخدا حاضرم قسم بخورم داداشش ممکنه نگفته باش این حرف خوذش باش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز