خونه مادرشوهرم نشسته بودیم بادوستانش
حرف شد یهومادرشوهرم گفت داداشم زنگ زد بیا خونمون منم گفتم ن من امروز نمیتونم خونه کاردارم 😐بعد داداشم گفت مگ زهراخاتوم نیستن؟منظورش به من بود یعنی فلانی نیست مگه کاراتوبکنه😐😐من پشمام ریخت واقعا باید باااین مادرشوهر چ کنم وظیفه عروس میدونه هرکاری انجام بده حالم داره بدمیشه بخدا ب شوهرم بگم اینو؟چطورروش میشه جلوی بقیه بگه
به خنده بگو زهرا خانوم به کارهای خودشم بزور رسیدگی میکنه بعد چجوری بیام برای شماهم کار کنم
آخر هفته ی خانوم رو بیارید کاراتونو بکنه خودتونم راحت بشینید
همینطور به سکوتت ادامه بده تا بیشتر رفتار توهین امیز نسبت بهت داشته باشه!
کاراش و میکنی؟
حتما به شوهرت بگو و یه جوری رفتار کن که ناراحت شدی قشنگ به روشون بیار
چه پرو
یه چشم غره میرفتی بهش
باید میخندیدی میگفتی خاندایی چه بامزه اس
من نفهمیدم چیشده داداشت گفته بعد مادرشوهرت مقصره؟
خودت جوابشو بده اینجور وقتا.ترجیحا هم مثل خودش به در بگو که دیوار بشنوه.با لبخند میگفتی زهرا خانوم خودش خونه زندگی داره !یا بین حرفات بگو دیگه دوره کار کردن عروس برای مادرشوهر گذشته الان همین که یه سر به مادرشوهر بزنن هنر کردن!
همه مادرشوهرا عزیزم همینن عروس کلفت خودشون میدونن
باید دیدگاه عوض کنیم وقتی مادرشوهر مثل ادمای عادی دیگه بدونیم میتونیم از حق خودمون دفاع کنیم
جواب بده نترس هیچی نمیشه بهت قول میدم بیشترم احترامتو دارن
چرا اینقدر جبهه میگیری
خب عروسودیگه عضوی از خونواده میدونن که اگر کسی اونجا نبود خیالشون راحته عروس اونجاس
اییییینقدر سخت بودیعنی این حرف برات؟
