مامانم میخاست بره تا دم در حیاط و سریع بیاد
لباس پوشیده و روسری پوشیده بود کاملا با حجاب
وقتی داشت میرفت بابام کلی فحش بارش کرد گفت تو خرابی چون چادر نمیپوشی
همیشه همینع ... حس میکنم کاملا روانیه
منو مجبور میکنه چادر بپوشم...تازع میگه اصلا از خونه بیرون نرو اگه رفتم هزاربار بهم میگه خراب
با چادر هم میرم تازع😐
فقط یبار تو عمرمون رفتیم تفریح... اون یبارم مارو برد ت ی جنگلی هیچکس نبود بعد میگفت چادراتونو از سرتون در نیارید