بچه ها ببخشید توی دوران پی ام اس هستم و فشار زیادی رومه و تاپیک زیاد میزنم
من 23 سالمه و واسه اکسم میمردم،با اینکه ازم 15 سال بزرگتر بود ولی انقد تحقیر شده بودم ک کنارش حالم خوب بود چون حتی ب دروغ بهم میگف خوشگل من و محبت پدری هم نداشتم
2 سال با هم بودیم
ایشون 38 سالش بود و مجرد بود و حس کردم روش نمیشه بعد از این همه سال مجردی،یهو من رو بگیره و همه مسخرش میکنن و از طرفی انقد چرخیده و همه جورشو دیده ک هی مقایسه میکنه،البته با اینکه پسر خوبی بود ولی هیز بود و دخترای خوشگل رو فالو داشت حتی متاهل
دلم خیلی خونه،چون هیچ تلاشی برام نکرد و افسرده شدم و الانم دنبال کیسای خوب و جدید ازدواجه
داره دمبل میزنه عضله در بیاره،داره خودشو تقویت میکنه ک جون و قوه بگیره و من شدم عین جنازه ی متحرک!!!!
روزی صد بار غیر مستقیم میگه شوهرت یا زنم،یعنی میفهمونه شوهر تو یکی دیگس،مثلا میگه بیچاره شوهرت چون بد غذایی😐
همسنام شوهر کردن اونوقت من دنبال یه 40 ساله ی هیزم
.
خدایا هیچ خاستگاری ندارم.دلم یه شوهر خوب میخواد ک بسوزه از همه زخم زبونایی ک بهم زد و مقایسه هایی ک من رو با دخترای داف کرد...واسم دعا کنید