خواب دیدم اطراف خونمون چنتا مرغ هستن برا کسی نیس مرغا بعد تخم مرغ گذاشتن مامانم رفته بود چنتا تخم مرغ جمع کرده بود تازه هاشو جمع کردیم تخم مرغایی خراب بود پرت کردم بعد یه تخم مرغ افتاد شکست خیلی تازه بوده تخم مرغش تو ابم افتاد مامانم میگفت ببرم واسه کارگرا صبونه بدم بخورن البته دیشب کیک درست کردم تخم مرغش شکسته بود شاید برا اونه مونده تو ذهنم شب خواب دیدم