من خیلی وقته تو سایت خواننده خاموشم و نمیخواستم اولین تاپیکم این باشه ولی دیگه قلبم نمیتونه تحمل کنه
من بچه طلاقم و همش بهم احساس اضافه بودن دست میده نه اینکه حس باشه فقط . واقعا اضافه ام
مامانم منو نخواست بهم گفت من هیچ وقت بچه نمیخواستم توهم مجبوری به دنیا آوردم که نگن بچش نمیشه .الانم پیش بابامم . اوایل فکر میکردم دوستم داره ولی الان وقتی غذا میخورم بابام یه طوری نگام میکنه انگار حیف نونم . یه گوشی خراب و داغون دارم هرکس نگام میکنه مسخرم میکنه روم نمیشه بگم گوشی میخوام . وقتی عصبانی میشه زورش نمیرسه به بقیه میاد منو میزنه . یه بار داشتم درس میخوندم یه نفر اعصابشو خراب کرده بود برداشت کتابامو پاره کرد و فحشم داد بعدشم نشست خندید گفت اره دختره تقصیر نداشت اعصابم خورد بود سرش خالی کردم 🙂 . نمیگذاره از خونه برم بیرون تنهایی . نمیخواد مستقل بشم . میشه دلداریم بدید ؟ از گریه نفسم بالا نمیاد 🙂 چند بار به اورژانس اجتماعی پیام دادم جوابمو ندادن