یعنی یکی نبود بگه برو سمت بابای داماد؟🤔
تازه کلا پشت به اقایون اومدم طرف خانوما همونطوری دور زدم که باز پشت به اقایون شم برم نبینم شون .. اووف چکاری بود من کردم رفتن ها سه ماه بعد دوباره اومدن ، شوهرم می‌گفت گفتم یه بار دیگه بیام ببینم چکار میکنه ،این دفعه خودش و مامانش تنها اومدن منم دیگه استرسی نداشتم ، ولی هر چی سوال پرسید همه رو گفتم نمیدونم باز خراب کردم ،ولی خب با چند بار اومدن و رفتن دیگه اوکی شد آخرش
اجی من روز خواستگاریش بعد اینکه چای رو گرف یادش رف جلو داماد میز بزاره🤣هیشکی هم حواسش نبود ک بگه
بدبخت داماد چای به دست مونده بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز