2777
2789

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

چه غلطا


این موقعیت واسم پیش نیومده ولی میومد هم اصلا اجازه‌شو نمیدادم

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

من یه خواستگار داشتم زن داداشم کلی تلاش کرد جواب بدم بع که باهاش صحبت کردم دیدم واقعا در حد من نیستش.فهمیدم فقط میخواست شوهرمن ار شوهر خودش پایین تر باشه

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست
چه غلطااین موقعیت واسم پیش نیومده ولی میومد هم اصلا اجازه‌شو نمیدادم


انگار خوششون نمیاد از همسر من به منم میگفت ازدواج با فلان موقعیت اشتباهه من سکوت کردم فقط

چون از دلسوزی بود شاید نمیدونم 

من یه خواستگار داشتم زن داداشم کلی تلاش کرد جواب بدم بع که باهاش صحبت کردم دیدم واقعا در حد من نیستش ...


واقعا؟

چه بخیل

حسادت به خواهر شوهر عجیبه 

حالا جاری یک چیزی!

انگار خوششون نمیاد از همسر من به منم میگفت ازدواج با فلان موقعیت اشتباهه من سکوت کردم فقطچون از دلسو ...

من پذیرای حرف منطقی هستم فقط

اگه منطقی حرف میزد بحث دیگه‌س ولی اگه حرف اضافی میزد من شخصا حوصلم نمیکشه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
نه منطقی نبود

پس فکرتو درگیر نکن 

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
واقعا؟چه بخیلحسادت به خواهر شوهر عجیبه حالا جاری یک چیزی!

من همیشه می گفتم کمتر از دکترا شوهر نمی کنم البته دلیلم برای این بود اصرار به ازدواج نکنن و بزارن به حال خودم باشم دوتا عروسمون همیشه میخندیدن که بشین تا بیاد مگه بابات وکتره که خودت دکتر میخوای  هروقت خواستگار میومد اینا فقط دور من می چرخیدن آمارش دربیارن.من در نهایت بایه استاد دانشگاه دارای دکترا ازدواج کردم و اونا هم بارها جلوی شوهرم و خانواده اش گفتن من خرشانسم  

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز