2777
2789
عنوان

مادرشوهر مودی

112 بازدید | 16 پست

سلام من خیلی بهش احترام میگذارم خیلی اما دقت کردم اون دوتا جاریم که محلش نمیدن کمتر رو اعصاب اونا می‌ره ...مادر شوهرم در کل آدم بدی نیست اما در جز انقد ناجور می‌ره رو اعصاب مثلا بین دخترا و پسراش فرق می‌ذاره و همیشه جلو پسراش نالان و بفکر پول کندن ازشون....همیشه خودش به مریضی میزنه انقد که اگه واقعا هم مریض باشه کسی باور نمیشه .‌‌.

خیلی لوس خیلی درصورتی که پدرشوهرم خدا بیامرز این می‌شناخت و زیاد تحویلش نمی‌گرفت از وقتی فوت شده و امور افتاده دست ایشون تو این سه سال یک شب تنها نخوابیده ...شده توی هفته شش شبش شوهرم برده پیش خودش خونش ‌‌...من خونه تنها با بچه هام ...دیوار به دیوار مون و حیاطمشترک هم داریم ...اگه من یکچیزی بخرم باید اینم بخره ..کلا خیلی رو مخم ....ازش خوشم نمیاد در کل 


من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

خونه رو جدا کن

مگه شوهرم قبول می‌کنه همیشه زبونی میگه باشه اما کاری نمیکنه 

دنبال خرید زمین بودیم اما آخرش رسید به این نقطه که باید بریم بالای خونه مامانش بسازیم از دیوار به دیوار. به بالا انتقال میده

این یه سور زده به مادرشوهر من😂

خیلی رو مخ ...بخصوص دختراش هم مشاوراشن....خیلی حال بهم زنه ..الان رو به رو نشسته ..‌منتظر شوهرم ببرخونش اول هی می‌گفت برو بخواب. که این ببر خونش منم دیدم اینطور بااینکه خیلی خستم نخوابیدم میگه تو که میخواستی بخوابی دید نرفتم اومده چفت شوهرم خوابیده چندششششش

یه شوهر براش پیدا کن دست از سر شوهرت برداره.

وای کی میاد این بگیره ....بخدا تو خونه شوهرش جرات نداشت بدون اجازه حرف بزنه پدر شوهرم همش می‌گفت من اینو میشناسم ..واقعا راست می‌گفت حالا ملکه الیزابت شده و اصلا با شاه هم فالوده نمیخوره

خیلی رو مخ ...بخصوص دختراش هم مشاوراشن....خیلی حال بهم زنه ..الان رو به رو نشسته ..‌منتظر شوهرم ببرخ ...

عجیب غریبه بخدا

فقط 5 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

نیک کوچولوی من منو بابایی خیلی دوست داریم💙

عجیب غریبه بخدا

اره باورت میشه دخترم  ده ماهش. شوهرم می‌گفت حالا که من شب میرم خونه مامان بده اینم ببرم مامانم مراقبش تو بخواب و درسات بخون...باورتون نمیشه دو شب بردش خونش پوشک بچه رو عوض نمی‌کرد دیدم بچه سوخته کباب شده..دیگه گفتم نمی‌خواد خودم شبا با همین بچه درسام میخونم ...

واقعا بگو دیگه واسه چی برا پسراتون زن میگیرید

قبلاً گفتم ...بخدا مریض شدم از دستش ...من بچه شهر و خونه واده تحصیلکرده و مرفه اومدم تو غربت شهر کوچیک تنها و غریب زندگی میکنم خیلی روزای سختی گذشت ...تااینکه امسال رفتم ام ار ای دادم گفتن تومور خوش خیم دارم ...دیگه گفتم جهنم چرا خودم غصه بدم این که از خداش ...هفتاد سالش از همه سالم تر انقد مدام میخوره و میخواب و بیخیال انقدم لوس شده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792