خودشون کونشون سوخته ، انداختن به گردن مامان این
گفت من حس کردم شما ناراحتی دیدم تو حرم گریه کردی
دلم از تنهایی شما گرفت!
اهان اینم یادم رفت تو رستوران خواهرشوهرم گفت مامانم از غصه واسه مامانت گریه کرده😐😐😐
فکر کن چقدرر جلوی پدرشوهرم وخواهرشوهرم الکی فیلم بازی کرده بود!!!
حیف اون پولا که خرج میشه واسه سفر بعد یه آیینه دق میاد گند میزنه به همه چی
بعد ش
شوهرم فقط گفت شما خودت نگفتی مامانش گریه کرد
من گریه کردم
و رفت بیرون کلا انقدررر که خجالت کشید
دروغ مامانش رو شد
من هیچی به مامانش نگفتم
فقط توضیح دادم که انتخاب اتاق وطبقات دست ما نیست چون اینجا مثل ایران نیست
اخزشم مادرشوهرم به مامانم گفته جوونا الان جنبه شوخی ندارن😐😐
من ومامانم فقط از تعجب نگاهش میکردیم
میدونی اشتباه از کیه؟ از خودت که اینارو انداختی جلو باهاشون رفتی مسافرت. پشت دستتو داغ کن
واا😑
حالا مادرشوهرت شاید سنی ازش گذشته یچیزی گفته
خواهر شوهرت چی چرت و‌پرت میگه اییییش.
چه بیکارن چه بیمارن
دست من نیست عزیزم
چند ساله تقریبا ۵ ۶ ساله مادرشوهرم هر رووووز به شوهرم گفت ما میخوایم باشماها بریم کربلا
شوهرمم برنامه ریزی کرد
چقدر بپیچونم
چقدر باشوهرم بحث کنم و زندگیمو تلخ کنم
فقط تو رستوران به شوهرم گفتم با این مشکلات نباید کسی ناراحت بشه وقتی میگم نمیام سفر
چه جالب🤣🤣
ضایع شد ایول خوشم اومد
بگو اومدید زیارت حرف درست نکنید چهار روز دعا و نیایش و توبه کنید ن اینکه گناه کنید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز