اون خانمه ی تاپیک پربازدید چیشد

بیشتر سال رو قهره..خودش نمیاد سمتم..وقتی آشتی هست میاد زیاد هم میاد...آدم مغروری هست..میدونی اگه من آدم اول زندگیش بودم وقتی قهر میکرد آنقدر سرد نبود برا رابطه..دوراشو زد و من شدم آخرین نفر..واسه همینه ب من تعلق خاطر ندارم..پسری ک ی دختر رو شب حجله ببینه ب اسم زن خودش فرق داره با امثال شوهر من..

ببین من چقدر داغون میشم تو رابطه ج وقتی یادش میفتم

رفتیم مشاور می‌خنده میگه همش ب خاطر دیگران دعوا دارید خودتون مشکل ندارید ظاهراً..ب مشاور میگه خانمم خیلی خوب بلده حرف بزنه آدم رو قانع کنه..راست میگه ولی چطور شوهرمو نمیتونم قانع کنم چون سریع واکنش قضاوت میکنه بعد دعوا راه میوفته..چند بار رفتیم مشاور..تلفنی هم حرف زدم با مشاور میگه آدم بی مسولیتی نه از نظر مادی بلکه عاطفی..

باورت میشه بچم ده روزش بود مریض شد بردیمش دکتر زن دوستش رو دکتر دیدیم گفت بچه رو بده من برو کمک اون چون دوقلو داشت یکی دست خودش یکی دست شوهرش بود..گفتم من بچه خودم مریض دست منه اون کمکی داره تا بچه خودم هست برم اونو بگیرم..تازه اون روزها اوضاع روحیم داغون بود مادرم فوت شده بود..باور می‌کنی انداختم خونه بابام نیومد داخل تا بیست روز قهر با زن زاعو تازه مادر از دست داده..

ببین اینطورین فک نکن شایداگه بعنوان اولین نفرمیدیدی مث شوهرمن میشد الان شوهرمن همیشه درگیردرس وکاربوده

فقط برامنودیده توزندگیش شایدبخاطراونه انقدرحساسه روم ونمیزاره هیچکارکنم

بنظرم گذشتروول کن به این فک کن الان تواونوداری بقیه ندارنش پس ازش خوب مراقبت کن برازندگیت بجنگ ببین مشکلش چیه بزاربقیه دق کنن

بیخیال ببین من پرستارم هزارتابیماردیدم بنظرم شوهرت کمبودمحبت داره وقتی بهش محبت کنی اسیرت میشه بخدا

همین دیگه می‌جنگم ولی خودش سرکوبم می‌کنه..لج می‌کنه..میگم فلان دختر ک عاشق و شیدات تو محیط کار ازش دوری کن میگه ب لج میرم صیغه اش میکنم..آخر با کلی جنگ و دعوا انداختش بیرون در حالیکه اصلا ب اون دختر حسی نداشته می‌خواسته فقط منو جز بده بگه تو هیچ گوهی نیستی ک ب حرفت باشم تا این حد..بعد تصور کن میگه من تلاش میکنم زندگیمون ب بن بست نرسه آخه اینجوری؟ از ابن موارد زیاد داره بگم مغزت سوت می‌کشه 

مثل بتن میمونه سخت سخته..محبت میکنم ب چشمش میاد اما وای اگه ب میلش نباشه رفتارم..چشم می‌بنده رو همه چیز..منم آدمم نباید عروسک کوکی اون باشم گاهی لازمه آدم برا خودش باشه نه بازیگر..

کسی ب زن باردار میگه ویارتو ب من نگو..اونم شوهر آدم..؟؟؟!!!!!در حالیکه همیشه سفره دار هست و کم نمی‌ذاره تو یخچالی..آخه چرا...مریض میشه قهر هم باشه بهش میرسم قرص دارو دمنوش اینا محبت نیس تو اوج عذاب درونی ازش بهش رسیدگی میکنم بعد من مریض و باردار سمتم نمیاد ک بگه چته...دو روز پیش میگه یکم از سوپ واسه من میگذاشتی گفتم کم بود دادم بچه مریض بود..تو ک درست نمیکنی برای ما ک مریضم..میگه من برات سوپ درست کنم؟چ اشکالی داره آخه کمکم می‌بود..زورش میاد..اینم خانواده اش گنده اش کردن

ببرش مشاوربخداروانیه

الهی بگردم برات اشکال نداره ولش کن نره خرو

سخته برام ک گذشته اش و این چند سال اشتباهات مهلکش رو فراموش کنم..ببین و بعد بگو محبت کن..تو جای من وقتی پشت دشمن منومیگیره وقتی ....چی بگم ..ادامه میدم این راهو..می‌دونم سودی ندارد.. جنگیدن منو داره از درون نابود می‌کنه..انواع مریضی رو دارم میگیرم یک درصد نمیگه تقصیر کنه..میگه از خونه پدرت با خودت مریضی آوردی..عمل سنگینی داشتم تو دوران عقدم فردای عمل ب خاطر عروسی دوستش ولم کرد رفت شهرستان..آبروم جلو خانواده ام رفت.‌گفت اون واجب تره..مگه تو بیابون ولت کردم..پیش خواهر مادرتی...هی..خواهر..اگه بچم نبود...

جالبه بدونید ک خودش منو انتخاب کرده حتی من از این دخترا نبودم ب بچسبم بهش..گفت چون نجیبی..الان از کجا میشه دختر خوب رو تشخیص داد..توکل کردم به خدا ..خدا تو رو سر راهم گذاشت..ولی چ سود..ن ب من آرامش داد ن گذاشت بهش آرامش بدم..من ک آرامش ندارم از کاراش چطور بهش آرامش بدم آخه..مادرم مرد فقط یک بار در حد ده ثانیه آمد گفت بده من آلبوم عکسو.. اینقدر گریه نکن خدا رحمتش کنه..دیگه بعدش هیچوقت درکم نکردی و نازمو نکشید..میگه من بهت محبت میکنم تو چرا نمبکنی؟؟،

غصه نخورقشنگم

بیخیالش🥲به بچت فک کن

مرسی عزیزم خدا برات خوش بخواد همیشه 

همچنین نازنینم