استراحت مطلقم، امروز مثلا شوهرم کار نداشت تا بعد ظهر اومد منو ببره بیرون با ماشین بچرخیم
تو خیابون داشتیم میرفتیم یه تاکسیه همینطوری وایساده بودا ولی یهو پیچید، شوهرمم هی بوق میزد انگار نمیشنید، بعد پاشو گذاشته بود رو ترمز، که آخر سر به خیر گذشت تا برسیم به اون ماشین وایساد ولی من خیلی زیاد ترسیده بودم بعدشم کلا سنگین شدم ماه هشتم آخه
بعد دیدم بی اختیار یکم خیس شدم،دیگه نشد پنهون کنم شوهرمم فهمید😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فقط میخان تا چند روز فقط نبینیم همو،، گم و گور شم😭😭😭😭تقصیر خود احمقمم بود، آخه یکی نیس بگه تو استراحت مطلقی بیرون چه غلطی میکنی😭آبروم رفتتتتت