خدانکنه عزیزدلم
پونزده روز مونده بود بشه ۲۲ساله
دانشگاه زمان فرجه ها بود اومده بود شهرمون بهمون سر بزنه
بعد ی رفیق داشت قرار بود بره خارج از کشور میخاست بره ازش خدافظی کنه که تو راه تصادف میکنه و ضربه مغزی میشه😔💔
نه عزیزم صحیح و سالم و خیلیی جوون بود داداشم
هر دفعه عکساشو میبینم اصلا متلاشی میشم😭💔
من کلا خیلی خواب میبینم طبیعتا خواب پدرمم زیاد می بینم
منم دوماهه باباموازدست دادم هرلحظه جلوی چشممه دیکه زندگی برام رنگ وبوی غم میده همیشه
این هفته سال مامانم هست تو این مدت 3بار خوابش دیدم همیشه هم لبخند رو لبش بوده و وقتی بغلش کردم واقعا احساسش کردم فقط بهم گفت یا صاحب الزمان زیاد بگو کمکت میکنه از زمانی که فوت کرده همیشه براش صلوات فرستادم وقتی به خواهر و زن داداشم گفتن براشون گفت ذکر یا صاحب الزمان زیاد بگو بعد از چند روز زن داداشم بهم گفت این ماه جشن صاحب الزمان هست بیایم شربت یا چیزی بدیم روح همه عزیزان آسمانی شاد
داغ بابا خیلی سخته
منم تازه پدرم رو از دست دادم
خدا همه پدرها رو رحمت کنه
هر چی دعا می کنم خواب پدرم رو ببینم فایده ندارد فقط یه بار دیدمش اومده بود خونم
چندبار خوابشو دیدم ولی نه اونطوری که دلم اروم بشه هرچی گریه میکنم دیگه خوابشو نمبینم ماه اول بیشترهواب دیدم
منم بابامو از دست دادم سر اون کرونای کوفتی ستون خانواده بود واقعا وقتی رفت همه چی از هم پاشید و من هنوز بعد گذشت سه سال وبا وجود داشتن یه بچه ی دوساله هنوزم افسرده ام و هیچی خوشحالم نمیکنه و خیلی هم خوابشو میبینم خیلی بابای مهربونی بود خیلی مسئولیت پذیر بود توی خوابم اصلا حرف نمیزنه فقط میبینمش که جوونه سرحاله
کاشکی میدونستیم واقعا اونطرف چه دنیاییه والان حالشون اونجا چطوره
