2777
2789
عنوان

بارداری سخت و تنها بودن فاجعست

64 بازدید | 7 پست

من یه شهر دور،تنهام،بارداریمم سخت بود،سونو ان تی دادم،بخاطر ntبالا مجبور شدم سلفری بدم،از یه طرفم طول دهانه رحمم خیلی پایینه سرکارم میرم،معلمم با همه این شرایط مزخرف،وقتی با مامانم حرف زدم و گریه کردم،گفت تو ما رو ناراحت می کنی فقط 

میتونست بیاد پیشم خیلی دلم از همه گرفته است ،دوست ندارم دیگه ببینمش

خانواده شوهرم شاهکار نیستن درگیری خودشونو دارن،

فقط شوهرم پیشم بود به اون بدبختم گاهی میپرم،موندم چه غلطی کنم با این شرایط 

دیگه هم دوست ندارم مامانمو ببینم حالم خیلی بده

گاهی دوست دارم بمیرم

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

عزیزم منم سر بارداری دومم دقیقا شرایط تو رو داشتم و یه بچه ی کوچیک ۲/۵ساله که خیلی مراقبت میخواست با یه بارداری سخت و دردناک که هم سلفری دادم هم امینوسنتز شدم کامل حستو درک میکنم منم کسی نداشتم کمک حالم باشم و تنهای تنها حتی حمایت شوهرمم نداشتم

اما عزیزم الان تنها کاری که میتونی انجام بدی به فکر خودت و نی نی کوچولو باش انشالله سالم بیاد بغلت الکی حرص و جوش نخور خودتو بخاطر رفتار مادرت ناراحت نکن چون استرس خیلی برای خودت و جنین بده من بخدا ده تا از بهترین دکترتی شهرم رو حداقل رفتم تا اخر یکیش بقدری ارومم کرد و امید بهم داد که خداروشکر سر موقع ام زایمان کرپم

منم طول دهانه ی رحمم کوتاه بود و احتمال زایمان زودرس داشتم یه دکتر گفت خانم تو ۲۷هفتگی زایمان میکنی و اصلا ۳۷هفتگی رو محاله تجربه کنی سریع دکترمو عوض کردم 

خدا خیرش بده اون دکتره معاینه کرد و گفت نمیتونم سرکلاژ کنم اما اگه نیاز باشه پسیاری فکر کنم برات میتونم بذارم که گفت احتیاج نیست فقط استرس نداشته باش چیز سنگین بلند نکن زیاد پله بالا پایین نکن

از توالت فرنگی استفاده کن و در نهایت گفت با احتیاط کارهای روز مره رو میتونی انجام بدی 

بخدا تا ۳۸هفته بچم تو دلم بود و خداروشکر به موقع زایمان کردم

برات نوشتم که بگم فقط به خود خدا توکل کن نی نی سالم میاد بغلت انشالله

وای دقیقأ شرایط منو داری  تازه من بدترم کلأ مامان ک ندارم خونمونم نزدیکه کسی سر نزد بهم مثل شما دورنیستم شاغلم نیستم صبح تا شب تک و تنهام تو خونه منم ان تیم بالا بود سلفری دادم و الان ک هفته اخر بارداری ام دوماهه فقط درد کشیدم تنهایی خیلی سخته میفهممت 

فکرنکنم کسی شرایطش مثل من بوده باشه دوقلو بارداربودم نمیدونم کی کیسه آب نشتی گرففته بود وقتی دیدم تکان نمیخورن تو هفته بیست ونه رفتم بیمارستان و گفتن بچه هات افتادن تو خشکی و اگه الان دنیا بیان نمیمونن بخاطر وزن خیلی پایینشون منم تک وتنها بودم کسی کمک نداشتم مادرو پدرم فوت شدن رفتم یه بیمارستان دیگه که گفتن دهانه رحم باز ونرم وبچه ها هرلحظه س دنیا بیان ومن همچنان بچه هامو نگهداشتم که وزن بگیرن ونمیرن چهارهفته همونجور با اون وضعیت بدون کمک بودم خودم کارهامو انجام میدادم فقط یک روز درمیون سونو میدادم که وضعیت بچه هام بدونم درنهایت ۳۴ هفته رضایت دادم سز شدم الان دوسال ونیمشون از اولم دست تنها بودم وزن تولد یک کیلو خودم تنها ی تنها بهشون رسیدم 

نظرشمام محترمه

خیلی ممنون من واقعا نیار داشتم به این حرفا

قربونت عزیزم بهدا با گوشت و استخون درکت میکنم من طوری شده بود که از همه بریده بودم و قسم میخوردم اگه کسی در اینده ازم کمک بخواد عمرا کمک نکنم هر چند همش در حد حرف بود و هیچ وقت از دلم نمیاد 

اما اون روزا مال من گذشت درسته خیلی سخت بود اما تموم‌شد 

برای شما ام انشالله به خوشی میگذره اما در کل الان فقط مراقب ارامش خودت باش و اینکه استرس نداشته باش

انشالله نی نی سالم میاد بغلت عزیزم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792