الان کمی از تایپکهات رو خوندمبمیرم برات روزگارت مثل منه.
شوهر بد دل .شکاک.که خواسته هاش رو تحمیلم میکنه و...
الانم دوماهه که کلا قهر قهر .نه حرف میزنه .نه بیرون میبره و...
خدا هم از دست من وناله هایی که به درگاهش کردم وکمک هایی که ازش خواستم خسته شده.دیگه از دست خدا هم ناراحتم