درکت میکنم .
منم از ۱۶ سالگی با یه نفر دوست شدم و ۶ سال باهاش تو رابطه بودم .همه ش فکر میکردم مرده و من نمیدونم .چند روز چند روز غیب میشد و من فکر میکردم مرده .میرفتم دم خونه شون ببینم اعلامیه زدن یا نه و ...باهاش ازدواج کردم بازم همین استرس و داشتم .
آخرسرم یه روز بابام برد دم خونه شون اعلامیه شو دیدم .
بعد از اون همه ش تو دلم میگفتم استرس مردنش دیگه تموم شد