سلام بچه ها مادرشوهرم خیلی از آدم نکته و عیب میگیره سر حرکات و حرفای کوچیک حتی، همش چشمش روته که چیکار میکنی سر سفره به بشقابت نگاه میکنه،هر سوالی ازت بپرسن منتظره تا ببینی چی میگی، همش دنبال آتو گرفتنه،هر حرکت کوچیک ازت ببینه کل شخصیتت رو با یه حرکت تخریب میکنه، حالا من یه بی پروایی و بی،مبالاتی هم ذاتا دارم برای همین دیگه خیلی دوست ندارم کنارش باشم راحت نیستم طوری که اونجام از سنگ صدا درمیاد از من نه ، که مبادا یه یه چیزی بگم که احمقانه و بی احترامی باشه کلا دست و پام بسته است, من نمیتونم با این ادما ارتباط بگیرم،چیکار کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هرچی گفت با احترام بزن تو پرش. مثلا ایرادی روت گذاشت با احترام نه با عصبانیت...بگو نه مادرجون اینطرا هم که شما میگی نیست. و از خودت تعریف کن. خانومانه و آروم... این باید دهنش بسته بشه
هرچی گفت با احترام بزن تو پرش. مثلا ایرادی روت گذاشت با احترام نه با عصبانیت...بگو نه مادرجون اینطرا ...
خخخخ،حالا من خیلی خانواده و آروم نیستم متاسفانه بخاطر محیط کار یکم خشن شدم که دست خودم نیست واقعا زنی که بیرون کار کنه نصف سیاست و لطافت و زنانگی اش رو از دست میده