من دو ساله ازدواج کردم. ولی این پسری که میگم اولین کسی بود که من باهاش آشنا شدم و سه سال دوست بودیم باهم یجورایی پدرامون همکار بودن و همیشه ی خبری از هم داشتیم گذشت بعد ۱۰ سال بازم میگفت من تورو دوست دارم من دیگه واقعا حسی بهش نداشتم ولی یک سال مثل برادر خیلی بهم کمک میکرد مثلا میخاستم گواهینامه بگیرم بهم رانندگی یاد میداد دو سال پیش. همیشه میگفت میخان بیام خاستگاری میگفتم نه. کم کم داشتم راضی میشدم که طفلی یهو سرطان روده گرفت ولی چند جلسه شیمی درمانی کرد حالش خوب شد. واقعا دیگه هیچ حسی بهش نداشتم ولی حتی بعد سرطان گرفتنشم باز میگفت بذار بیام میگفتم نه بعد ازدواج کردم الان امشب فهمیدم فوت شده
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
فقط براش آرامش بخواه از خدا... تو مثل هر ادم دیگه ای حق انتخاب داشتی و تصمیم گرفتی... قابل تحسینه برام کنه عقلانی تصمیم گرفتی و از روی دلسوزی باهاش ازدواج نکردی
نه بعد سه سال ما به دلایل دیگه جدا شدیم دوباره مثلا بعد ۷ سال پیدام کرد میگفت میخام تورو
خودش گفت بیا جدا شدیم تو اون سه سال رابطه ؟ سه سال واقعا زمان خیلی زیادیه حداقل رابطتون باید رسمی میشد اگه جدایی از طرف اون بوده که حق داری اگه از طرف تو که هیچی