دوستان خواهش میکنم کمکم کنید خیلی حالم بده

ی واقعیتی هس که هرچیزی ک خدا میده ی روزی میگیره بعدم شما وسواس فکری داری

عزیزم شما باید بدونی که خدا از مادر مهربون تره هرروز با خدا حرف بزن و همین آرزوی سلامتی برای مامانت رو هم بگو خیلی آروم میشی چون منم تک فرزندم با مادرمم همین ترسو دارم 

تراپی چی هس عزیزم

من یکی رو میشناسم درست عین تو بود رفت پیش مشاور بهش گفت اگه بخوای همش بهش فکر کنی خدایی نکرده اون اتفاقو جذبش میکنی بهش گفت فکرای بدتو بنویس تو کاغذ بعد پاره کن بنداز دور یا بهش فرصت بده مثلا بگو یک هفته بعد از یک هفته وقتی دیدی اون اتفاق برای مادرت نیافتاد بدون اینا همش فکر خیاله اصلا اتفاق نمی‌افته همینا رو ادامه بده تا وقتی که خوب بشی

روانشناس و مشاور عزیزم

وقتی هم افکار شوم میاد سراغت هواس خودتو پرت کن بهش فکر نکن

اها 

این طبیعیه اکثر مردم این حس رو تجربه کردن خیلیا هستن وابسته پور یا مادرشون هستن 

شما به جای فک کردن ب این افکار منفی  و لاتهای ذهنی 

بیشتر ب مادرتون احترام کنین محبت  کنین باهاش رفاقت کنین 

بیشتر براش وقت بزارین 

کمک حالش باشین 

اگه محصل هستین درس بخونین تا در تحصیلات موفق بشین و خوشحالش کنین 

 همیشه گمان خوب داشته باشین 

دعای خیر برای مادرتون بکنین 

صدقه بدین براش 

صلوات زیاد بفرستین 

تو لحظه زندگی کنین  فقط زندگی