من ازاول جوری برخورد کردم که به کسی حق دخالت تو زندگیم ندم ولی الان که ماه اخر بارداریم حس میکنم مادرشوهرم خیلی داره سرک میکشه تو زندگی من!! روزی ۳ بار وقت و بی وقت‌میاد شوهرم یه سر بره خونشون سریع امار میگیره ناهارچی درست کرده؟ شامتون چیه؟! جایی بریم میگه کجا بودین !! اگرم شوهرم نره میاد سرک میکشه ببینه رو گاز من غذا هست یا ن اگ نباشه میگه شام درست نکردی؟! من ۹ ماهه باردارم ب جز خونه بابام جایی نرفتم امشب میگفت زیاد بیرون نرو گفتم مثلا کجا میرم ب جز خونه بابام ( اونم‌چن روز یه بار) حالا چند روزی هست سرما خوردم امروز انگار بهتر شدم بهم میگه چن روز نمیخواد بری حموم!!! تو همه‌چی اظهار نظر میکنه منم همش محلش نمیدم امشب خواستم آب کشک یا همون کالجوش درست کنم اومد گفت وای زیاد نخور گفتم براچی ؟ گفت سرماخوردی گفتم هیج ایرادی نداره سرخ نکردم که دو دقیقه بعد شوهرم اومد گف بابام گفته اب کشک سنگینه!😐😐 منم داد زدم سر شوهرم گفتم کل دنیا باید بفهمن ما چی میخوایم بخوریم و‌نظر بدن ب اونا چه مادرشوهرم برنج و ماش فرستاد گفت بگو نمیخواد اب کشک بخوره ! منم نشستم دوتا کاسه خوردم بعد ازم پرسید گفت نمیخوردی گفتم براچی‌نخوردم اتفاقا خیلی خوب بود برنجیم ک فرستادی تو یخچاله نخوردم !! دیگه از دستش خسته شدم چقدر تو زندگیم سرک بکشه واقعا نمیدونم چیکارکنم هرچی هم سربالا جواب میدم فایده ندارم !! گفتم از این ب بعد دروقفل کنم چون خودش باز میکنه میاد تو تا حدوحدود خودشو بدونه خونه رو خودمون ساختیم و فعلا شرایط جدایی نیس بعد اگ پرسید اومدم در زدم چرا باز نکردی چی بگم؟؟!! دلم‌نمیخواد اینقدر سرش تو زندگیم باشه خدا ب داد وقتی برسه ک بچه ب دنیا بیاد سخت تر میشه
مامانم ۶ سال با مادرشوهرش و پدر شوهر زندگی کرد بیچاره پیر شد
هنوزم به بابام میگم ک مقصر تویی ک هنوز مستاجریم
راش نده بابا
قفل کن درو
خوبیه مادرشوهر من اینکه بدون دعوت نمیاد ،این اخلاقش خیلی خوبه
مادرشوهر منم تو زندگیم دحالت میکرد قبلا حرص میخوردم خیییییلی زیاد حتی وقتی داشت اظهار نظر میکرد تپش قلب میگرفتم از حرص
کلا از اول باید درو قفل میکردی درو قفل کن اومد درو باز نکن بعد بگو حموم بودم وقتی میاد برو زیر پتو بگو خسته ام محلش نده شوهرتو هم درستش کن بگو هر چی شد نرو بزار کف دستشون
من باید سرتاپای شوهرمو طلا بگیرم که با وجود اصرار من که بریم خونه پدرت زندگی کنیم اجازه همچین کاری رو نداد
شماهم درو قفل کن یه بار بگو حموم بودم یه بار بگو خواب بودم یه بار بگو دستشویز بودم یه بار بگو ایرپاد گوشم بود نشنیدم و ...
خوبی مادرشوهرم اینکه بالا نمیاد
اما آمار داره
چی درست کردی شام
براچی صدای فرزاد بلند میومد
براچی بچها گریه میکردن
برو یکم برنج بیار چای بیار
بالا نمیاد ولی داشت اظهار نظر میکرد تو یک سری مسائلم
منم یکماه پیش چنان دعوایی درست کردم.
که خداروشکر مثل اینکه جواب داده