این خواستگارم همکارم بود. یه مدت باهم آشنا شدیم در حد صحبت اینا.تلفنی و گاها چت. بم گفت به خونوادت بگو بیایم جلو.گفتم یکم صبر کن دوماه اینطوری.بعد خودش چون قبلا خیلی اصرارمیکرد ببینه چرا ناراحتم و بی اعتمادم و سفت گرفتم خودمو گفتم قلبم شکسته اینا قبل از شما یه همکاری داشتم بش کمک کردم آشنا شدیم ولی جلونیومد خانوادمم تعصبی ان نمیذارن همکار بیاد فکر میکنن با پسرا دوست شدم.گفتم اگه جریان تورو بگم لابد میگن دوستی، صبرکن. چندروزه اخلاقش همش حالت داد زدنه و بداخلاق الان دروغکی بش گفتم به خونوادم گفتم که بیای گفت دیگه عمرا بیام و تو دیگه گزینه ازدواجم نیستی و لابد منتظر پسره بودی. پسره اصلا تصادف بدی کرده همش پلاتینه لگن و پاهاش بنده خدا ولی این نمیدونه. گفتم بخدا جریان ما تموم شده. گفت نه. تو چون منتظرش بودی فهمیدی نشد اومدی سمتم. جالب اینجاست که خود این خواستگارم یه دختریو قبلا دیوونه وار میخاست که دختره متاهل شد و هنوزم گاها برای ارتباط همکاری بش زنگ میزنه.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پسر ایرانی همینا ولی عزیزم شما هم نگو قلبت شکست فکر کرده هنوز دلت پیش اونه
براش قسم خوردم گفتم جان مادرم خواهرم. اصلا اون همکارم بم خیلی بدی کرد خیانت کرد اصلا آدم من نبود ولی وقتی تصادف بدی کرد دیگه از تختش نمیتونه پاشه کامل پاهاش داغون شدن لگنش شکسته.مادرش ازش مراقبت میکنه گاهی جویای احوالشم
براش قسم خوردم گفتم جان مادرم خواهرم. اصلا اون همکارم بم خیلی بدی کرد خیانت کرد اصلا آدم من نبود ولی ...
بعد ی چیزی خواهر اصن نباید میگفتی با کسی بودی نه تو کلا ما دخترا نباید بگیم چه گذشته ای داشتیم چه خوب چه بد به اون ربطی نداره مرد جماعت همینه خودش هم دوست داره و میگه که میخواد دروغ بشنوه و نفهمه با کی بودی نبودی قبلا چون هیچی هم نکرده باشی برات میکندش ی آشوبی
متوجه شدم ظاهراً کاربریم دست چندنفره پس اگه دیدین تاپیک ها و حرفای بد هست بدونین برای بنده نیس و دارم یکی یکی پاکشون میکنم🤦🏻♀️