همین الان بیدار شدم قلبم داشت از جاش درمیومد عرق گرفته بودم شوهرم بهم آب داد یکم حرف زد باهام گرفت خوابید اما بازم از ترس خوابم نمیبره..دوستان تعبیرشو میدونید خواب دیدم منو شوهرم روتخت نشستیم شوهرم سرش تو گوشیه همش داره از جن میخونه برام منم هی میزنمش میگم انقد از این چیزا برام نخون من میترسم ..اومدم سریع تو حال تاریک یه لحظه دیدم یه چیزی نشسته گوشه حال منم دویدم سمتش یقشو گرفتم هی داد میزنم و شوهرمو صدا میزدم که بیا گرفتمش ..
چند شبه همش همین جور خوابا رو میبینم اکثرا هم وقتی میبینمشون میدوم گلوشون رو میگیرم