دوست نداشت زود زود برم لابد،حدود یکماه یه روز درمیون ناهار میرفتم اونجا ، بعدش دیگه خودمو جمع و جور کردم الان سالی یه وعده شااااید برم اونجا اونم به اصرار و زور نگهم میدارن ،از گلوم پایین نمیره😂😂😂
اینم بگم بهشون زیاد سر میزنم ولی در حد نیم ساعت خودشونم پشیمونن کلی اصرار میکنن بمون و این حرفا ولی نمیتونم
اسی من زیاد سن ندارم ۱۹ سالمه ولی فک کنم میتونم بهت کمک کنم من خودم مامانم منو چندین سال تنها گذاشت کل زندگیش رفت پی خوشیش الان باز میاد اینجا مهربون شده برای من همون عمه هایی که خون منو تو شیشه کرده بودن از ۶ سالگی الان خودم لالشون کردم
ببین اول از همه
۱ )هر حرفی بهت میزنن همون لحظه جوابشونو بده نزار تو دلت بمونه بدرک که ناراحت شن
۲ )بگو بچم هر جایی که می‌ره باید با من باشه
۳ ) اصلا نزار به بچه ت بگه مامانی هر وقت گفت بلند و رسا بگو بچه خودش مادر داره و نزار بهش نزدیک شه
۴ ) به هیچ وجه دیگه کار براشون نکن و خودتو براشون خسته نکن بزار اصلا بیان گشنه بمونن بدرک اگه اینقدر تحویلشون نمیگرفتی نمیزاشتن برن و زود برمیگشتن
۵ ) هر جا بچه ت اذیت می‌کنه نرو اصلا
۶ ) مدام اینو با خودت تکرار کن آدمایی که منو ناراحت کردن حقشونه کن ناراحت شن چون فکر میکنم مثل خودم عذاب وجدانی هستی
۷)هر چی بهت گفتن که ناراحتت کرد سریع بهشون بگو
خانواده ها معمولا با بچه ای بهترن که میدونن سریع خانواده رو به هم میریزه اگه بهش توجه نکنن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز