پدرم شغل ازادی داره و تو زندگی سختی کشیدیم ، ،برای خودم نه ها برای برادرم و پدر و مادرم دلم میسوزه ،انگار رزقمون کم بود البته مسئله اصلی پوله ،
حسود نیستم خدا بهشون بده ولی احساس بدی دارم وقتی پیشرفت اطرافیانمو میبینم و میدونم زندگی سخته
امیدوارم پدرت بیمه باشه فقط بتونه بازنشسته بشه
الان کلا نان درآوردن سخت شده ، خیلیا از این مشکلات دارن
منم دلم برای خانوادم میسوزه ولی ن بخاطر شرایط مالی
هیچوقت زندگیتونو با کسی مقایسه نکنین مقایسه کنین زندگیتون بهم میریزه
الان تا بازنشسته نشده خودش رو بیمه خویش فرما کنه
درکت میکنم عزیزم ما هم همینیم سال های سال
کلی حسرت کلی بار و سنگینی زندگی که روی دوش میکشیم
خانواده که پیر شدن جوونی که به باد رفت
این حسودی نیست این زندگی طبیعی که باید داشته باشیم اما نداریم این حسرتیه که روی دلمون مونده و این اصلا بد نیست عذاب وجدان نداشته باش که چرا همچین حسی داری
منم همینطور....واقعا
مادرم ابتدایی ترین وسیله هارو ندارن داره اما همش خراب شدن یا قدیمی و نابود اما پول ندارن بخرم قسطی هم پیش پرداخت میخواد ....خانواده منم کم روزی هستن زمین کشاورزی دارن اما هرساله یچیزی پیش میاد ک اون پولو خرج اون کنن نه خودشون
واقعا دلم میسوزه عمه شوهرم خیلی پول داره تو سه تا شهر مختلف خونه های شیک و عالی داره جدیدا ی خونه جدید ساخته رفتیم خونش یعنی کدام اونجا ک بودم قیافه مادرم جلو چشمم بود گفتم خدایا چرا مثلا شوهر این از پدر بیچاره من که همیشه دوستاش پر تاول هست بیشتر زحمت کشیده واقعا چرا
یا مثلا زنگ میزنم داداشم میگم ناهار چی دارن میبینم ی غذای خیلی ساده دلم میسوزه میگم تو اوج‌جوونی آخه چرا
بخدا سخته میبینم مردم راه میزارن پیش پای بچشون پول بهش میدن پیشرفت کنه برای پسر هاشون طلا میگیرن برای پس انداز ولی پدر من نتونست ،بهم جهیزیه خوبی داد ولی خرج تحصیلم نکرد ،خیلی عقب افتادم از زندگی ،کاش برسه روزی که کار کنم و بهشون کمک کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز