اون چند سالی که کرونا بود. اصلا خونه کسی نرفتیم.
خواهرم با بچه هاش و بچه جاریش اومدن خونه ما... به ما کرونا دادن.
دوباره چند ماه بعدش خواهرم باز هم اومد خونه ما . باز ما ازشون کرونا گرفتیم.
کلا خواهرم تو خونه بند نمیشه....آویزونه
ما یه کرونای وحشتناکی گرفتیم.. ناجور. دخترم کرونای گوارشی گرفته بود.
بیمارستان و سرم و.. صف داروخانه... دارو پیدا نمیشد.
ساعت 12 شب صف داروخانه ایستاده بودیم.
من پنج ماه بعد کرونا هنوز عوارضش تو بدنم مونده بود.