دخترخاله م چند وقتی بود اصرار داشت برم خونه شون بمونم .
هم اون مجرده هم من.
اما من بهش گفتم اول نوبت توعه ، چون من چنبار رفتم موندم و اون نیومده
گفتم اون بیاد بمونه.. بعد هفته پیش پنجشنبه شب شام گفته بود برم خونشون ، بعدشم شب بمونیم پیش هم
که من هفته پیش نتونستم بمونم کار داشتم باید برمیگشتم خونه
که گفت حتما حتما هفته بعد پنجشنبه و بیا بمون
منم گفتم باشه دیگه شام نمیام ، بعد از شام میام می مونم.
چون دانشگاه میره روزای تعطیل خونه است.
(یعنی در واقع دیشب قرار بود برم خونشون بمونم ) ! اما دیروز اون به من زنگ زد نه من زنگ زدم ! با خودم گفتم اگه می خواست بمونم یه زنگ میزد میگفت پاشو بیا ، البته هفته پیش کلی گفت که هفته بعد بیا و اصرار کرد ، اما اینکه دیروز زنگ نزد منم نرفتم